loading...
گل نرگس
S.Fatemeh.B بازدید : 182 پنجشنبه 16 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 
من یقین دارم که برگ کاین چنین خود را رها کردست در آغوش باد

فارغ است از یاد مرگ!

آدمی هم مثل برگ، میتواند زیست بی تشویش مرگ...

گر ندارد همچو او آغوش مهر باد را

می تواند یافت لطف:

*هرچه بادا باد را*
 
 
S.Fatemeh.B بازدید : 139 پنجشنبه 09 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 
دیشب با خدا دعوایم شد؛

با هم قهر کردیم …

فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد.

رفتم گوشه ای نشستم.

چند قطره اشک ریختم و خوابم برد.

صبح که بیدار شدم،

مادرم گفت:

" نمیدانی از دیشب تا صبح چه بارانی می آمد."…

لبتون همیشه خندون.


S.Fatemeh.B بازدید : 240 سه شنبه 07 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 
 
تـنهــــا چیزی که خرجــــی ندارد

جـــاری شدن در ذهــــن دیــــگران است….

پس آنگونه جاری شــــوید

که خنــده بر لبانشـــان نـــــــقش بــــبندد …

نه نـــــــفرت در دلشـــــــان
 
 

S.Fatemeh.B بازدید : 140 دوشنبه 06 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 

صدایی در دورن توست


که همه روز را در گوشت نجوا می کند


" به نظرم این برایم خوب است


می دانم این درست نیست "


هیچ معلمی ، واعظی ، پدر و مادری ، دوستی یا پیر خردمندی


نمی تواند بگوید


چه چیز برایت درست است


فقط گوش بده


به صدایی که در درون توست


شل سیلور استاین

 

 

نقاشی رنگ روغن از خانه در طبیعت (11)

 

 

S.Fatemeh.B بازدید : 118 دوشنبه 06 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 


می گفت زنده ام به تو و باوری نداشت
این پادشاه پشت سرش لشکری نداشت
مانند آشنای غریبه در این جهان
جز مرز های بسته ی خود کشوری نداشت
گفتم بمان که دولت عشق است بودنت
اما توجهی به چنین دلبری نداشت
وقتی که رفت قامت دیوار قد کشید
آنقدر قد کشید که دیگر دری نداشت
من ماندم و کبوترحسی که هیچ گاه …
بال و پر رها شده ی دیگری نداشت
یک آن تبر به دست دلم را هدف گرفت
وقتی شکست دعوی پیغمبری نداشت
آتش گرفت هیزم چشم ترم ولی
انگار- هیچ- نیت ِ افسونگری نداشت 
شیطان نشست وسوسه ای روبراه کرد
آدم ولی دوباره دل ِ کافری نداشت

 

 

http://www.mihan24.com/user_upload/images/editor_photo/1324553895f5z2oi2v29a-54gh68sg4h61s4h%20(3).jpg

 

S.Fatemeh.B بازدید : 200 دوشنبه 06 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 
 

دیالوگ بهرام رادان در پل چوبی:


روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن… ممکنه دوباره تکرار نشه… آدم وقتی تو

سن‌ و سال توئه فکر می‌کنه همیشه براش پیش می‌یاد… باید ده پونزده‌ سال بگذره که بفهمی همون

یه بار بوده… که حالِت با چیز دیگه‌ای خوب نمی‌شه… عشــــق یعنی حالِت خــــوب باشه

 

 

نقاشی رنگ روغن 2014 (25)

 

S.Fatemeh.B بازدید : 114 دوشنبه 06 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 


آرزو دارم


یک روز کودکی متولد شود


که بپرسد:


مادر "جنگ چه بود"

 

 

 

S.Fatemeh.B بازدید : 180 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

 

ادمک اخر دنیاست بخند

 

ادمک مرگ همینجاست بخند

 

دست خطی که تورو عاشق کرد

 

شوخی کاغذی ماست بخند

 

ادمک خرنشوی گریه کنی

 

کل دنیا سراب است بخند

 

آن خدایی که بزرگش خواندی

 

به خدا مثل تو تنهاست بخند

 

 

 

 

 

S.Fatemeh.B بازدید : 124 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

حضرت موسی در کوه طور در مناجات خود گفت :

یا اله العالمین ( ای خدای جهانیان )

جواب آمد : لبیک ( تو را پذیرفتم )

سپس عرض کرد : یا اله المطیعین ( ای خدای اطاعت کنندگان )

جواب آمد : لبیک

موسی ادامه داد : یا اله العاصین ( ای خدای گنهکاران )

این بار شنید : لبیک ، لبیک ، لبیک...

 

موسی پرسید : حکمتش چیست که این بار سه بار شنیدم که فرمودی؛ لبیک ؟!

خطاب شد :

عارفان به معرفت خود ؛

 نیکوکاران به کار نیک خود ؛

و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند ...

ولی گنهکاران من ، جز به فضل من پناهی ندارند !

به من بگو موسی ...

اگر از من ناامید شوند ، به چه کسی پناه ببرند ؟

 

 

S.Fatemeh.B بازدید : 119 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

 

 

خسته ام از این زندان که نامش زندگیست؟

 

پس قشنگی های دنیا مال کیست؟

 

باختم در عشق اماباختن تقدیر نیست

 

ساختم با درد تنهایی مگرتقدیر چیست؟

 

تقدیر چیست؟...

 

 

 

 

 

S.Fatemeh.B بازدید : 132 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

 

مرگ سراغ رابعه عدویه رفت.

گفت کیستی ؟

گفت : یتیم کننده ی بچه ها و بیوه کننده ی زن ها هستم !

رابعه گفت :چرا همه اش از بدی خودت گفتی ؟

چرا نمیگویی رساننده ی دوست به دوست هستم ؟!


 

S.Fatemeh.B بازدید : 127 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 
 
تو می توانی درهای زندگی ات را بسته نگاه داری.

اگر درها بسته باشند و تو آن ها را بسته رها کنی؛

خورشید بیرون خواهد ماند، و نور آن در بیرون خواهد تابید

در حالی که تو در تاریکی باقی مانده ای…

"اوشو"
 
 
 
S.Fatemeh.B بازدید : 140 جمعه 03 مرداد 1393 نظرات (0)

 

گاهی ارزش داره از همه چیزت بگذری

تا لبخند رو به لبای یکی هدیه کنی

گاهی میتونی با یه کار کوچیک همون لبخند رو بکاری رو لباش

گاهی مهم اینه که بخوای بخندونی

اون وقت خدا هم میخنده

گاهی از خودت بگذر … فقط گاهی ..
 
 
 
S.Fatemeh.B بازدید : 125 جمعه 03 مرداد 1393 نظرات (0)

 

ماهی ها چقدر اشتباه می کنند،

قلاب علامت کدامین سوال است که بدان پاسخ می دهند؟

آزمون زندگی ما پر از قلاب هایی است

که وقتی اسیر طعمه شان می شویم،

تازه می فهمیم ماهی ها بی تقصیرند!!

 

  

 

 

S.Fatemeh.B بازدید : 157 جمعه 03 مرداد 1393 نظرات (0)
خدایا !


گلهاش توی دستش بود,نشسته بود لب جدول

رفتم نشستم کنارش

گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟

گفت:بفروشم که چی؟

تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر

دیشب حالش بد شد و مرد

با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟

گفتم:بخرم که چی؟

تا دیروز میخریدم برای عشقم

امروز فهمیدم باید فراموشش کنم…!

اشکاشو که پاک کرد,یه گل بهم داد

با مردونگی گفت:بگیر

باید از نو شروع کرد

تو بدون عشقت,من بدون خواهرم…!

S.Fatemeh.B بازدید : 111 پنجشنبه 02 مرداد 1393 نظرات (0)
 

کم نیستند شادی ها، حتی اگر بزرگ نباشند . . .


چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان می خندیم


چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ می کنیم


و چه ارزان می فروشیم لذت با هم بودن را


چه زود دیر می شود و نمیدانیم که


فردا می آید شاید ما نباشیم !

 

 

عکس های رویایی، خیال انگیز و سوررئال بسیار زیبا

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 497
  • کل نظرات : 48
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 503
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 774
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 784
  • بازدید ماه : 1,467
  • بازدید سال : 3,277
  • بازدید کلی : 268,315
  • کدهای اختصاصی

    ساعت فلش

    کد ذکر ایام هفته