loading...
گل نرگس
S.Fatemeh.B بازدید : 156 جمعه 03 مرداد 1393 نظرات (0)
خدایا !


گلهاش توی دستش بود,نشسته بود لب جدول

رفتم نشستم کنارش

گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟

گفت:بفروشم که چی؟

تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر

دیشب حالش بد شد و مرد

با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟

گفتم:بخرم که چی؟

تا دیروز میخریدم برای عشقم

امروز فهمیدم باید فراموشش کنم…!

اشکاشو که پاک کرد,یه گل بهم داد

با مردونگی گفت:بگیر

باید از نو شروع کرد

تو بدون عشقت,من بدون خواهرم…!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 497
  • کل نظرات : 48
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 54
  • بازدید ماه : 192
  • بازدید سال : 2,002
  • بازدید کلی : 267,040
  • کدهای اختصاصی

    ساعت فلش

    کد ذکر ایام هفته