loading...
گل نرگس
S.Fatemeh.B بازدید : 116 دوشنبه 06 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 


می گفت زنده ام به تو و باوری نداشت
این پادشاه پشت سرش لشکری نداشت
مانند آشنای غریبه در این جهان
جز مرز های بسته ی خود کشوری نداشت
گفتم بمان که دولت عشق است بودنت
اما توجهی به چنین دلبری نداشت
وقتی که رفت قامت دیوار قد کشید
آنقدر قد کشید که دیگر دری نداشت
من ماندم و کبوترحسی که هیچ گاه …
بال و پر رها شده ی دیگری نداشت
یک آن تبر به دست دلم را هدف گرفت
وقتی شکست دعوی پیغمبری نداشت
آتش گرفت هیزم چشم ترم ولی
انگار- هیچ- نیت ِ افسونگری نداشت 
شیطان نشست وسوسه ای روبراه کرد
آدم ولی دوباره دل ِ کافری نداشت

 

 

http://www.mihan24.com/user_upload/images/editor_photo/1324553895f5z2oi2v29a-54gh68sg4h61s4h%20(3).jpg

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 497
  • کل نظرات : 48
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 319
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 420
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 465
  • بازدید ماه : 603
  • بازدید سال : 2,413
  • بازدید کلی : 267,451
  • کدهای اختصاصی

    ساعت فلش

    کد ذکر ایام هفته