loading...
گل نرگس
S.Fatemeh.B بازدید : 234 جمعه 07 آذر 1393 نظرات (0)
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ،
ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ.
 
نایت اسکین
ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.
 
زن وﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.
ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ
، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ. ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ دختر آمدند.

 ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.
ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ:  

نمیﺗﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ.
ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ.ﺍﻣﺎ

ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ.
ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ.

ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ ، ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ
ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ. ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ

ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ

ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ!!

      شکلکهای جالب
آروین

S.Fatemeh.B بازدید : 652 جمعه 07 آذر 1393 نظرات (0)

روزها، همه زودگذرند
چرا ترس؟
اين همه اندوه بى دليل براى چيست؟

هيچ چيزى هميشگى نيست
فردا كه بيايد، امروز فراموش شده است


  "سختی ها باعث می شود که برخی بشکنند ؛
و برخی رکورد بشکنند …!"
 

 

 

S.Fatemeh.B بازدید : 223 جمعه 07 آذر 1393 نظرات (0)

 

میان پرواز تا پرتاب تفاوت از زمین تا آسمان است

پرواز که کنی آنجا می رسی که خودت می خواهی !!

پرتابت که کنند آنجا می روی که آنان می خواهد !!!

پس پرواز را بیاموز!!!


S.Fatemeh.B بازدید : 259 پنجشنبه 06 آذر 1393 نظرات (0)
 

انســـــــــانهاى بــــــزرگ ،دو دل دارنــــــــد ؛دلـــــى که درد مى کشـــــــــــد

 

 

و پنهـــــــــــــــان است و دلـــــــــــــــى که میخندد و آشکـــــــــــــــار است.


S.Fatemeh.B بازدید : 266 چهارشنبه 28 آبان 1393 نظرات (0)

 

 

زندگی "باغـــــی" است ؛ که با عشق "باقـــی" است


"مشغـــول دل"باش ؛ نه "دل مشغــــول "


بیشترِ "غصـــه های ما" ؛ از "قصــــه های خیالــی" ماست…!


پس بدان اگر "فرهــاد" باشی ؛ همه چیز "شیـــــرین" است.


 

S.Fatemeh.B بازدید : 205 چهارشنبه 28 آبان 1393 نظرات (0)

 

 

معلمم گفت : زندگی را تعریف کن…


گفتم..زندگی تعریف کردنی نیست…


ناراحت شد و نمره ام را صفر داد…


سالها بعد که او را دیدم که پیر شده بود و عصا به دست راه می رفت …


جلو رفتم و گفتم : زندگی را تعریف کن،ارام خندید و گفت نمره ات بیست…


زندگی را باید زیست!!!…


ساده ترین کار جهان این است که خودت باشی


و دشوارترین کارجهان این است که کسی باشی که دیگران می خواهند.


Ubeen.ir (537)
S.Fatemeh.B بازدید : 127 چهارشنبه 28 آبان 1393 نظرات (0)
 

بهشت مکان نیست
زمان است
زمانی که اندیشه های مثبت
و میل به نیکی
و عشق ورزی در وجودمان است
و جهنم مکان نیست
زمان است
زمانی که اندیشه های منفی
و کینه ورزی وجودمان را می آلاید.
خالق بهشت باشیم.


S.Fatemeh.B بازدید : 205 جمعه 23 آبان 1393 نظرات (0)

 

- یه لیوان از تو اون کابینت بردار.
+ خب
- پرتش کن زمین
+ خب
- شکست؟
+ آره
- حالا ازش عذر خواهی کن!
+ ببخشید لیوان منظوری نداشتم.
- دوباره درست شد؟
+ نه …
-متوجه شدی؟
* عزیزانم قلب آدما هم مثل همین لیوان میمونه
سعی کنین هیچ قلبی رو نشکونین
چون اگه شکست دیگه هیچوقت مثل روز اولش نمیشه!*

 

 


 

S.Fatemeh.B بازدید : 165 جمعه 23 آبان 1393 نظرات (0)

 

 

استاد از شاگردان خود پرسید
بنظر شما چه چیز انسان را زیبا میکند؟
هر یک جوابی دادند
یکی گفت چشمان رنگی
دومی گفت قدی بلند
و دیگری گفت پوستی سفید
دراین هنگام استاد لیوان از کیفش دراورد

یکی زیبا و بلورین و دیگری ساده و سفالی
سپس در هر یک چیزی ریخت و رو به شاگردان گفت:

در لیوان زیبا و بلورین زهر ریختم و در لیوان سفالی آبی تازه و گوارا
و از شاگردان پرسید کدام را انتخاب میکنید؟
همگی به اتفاق گفتند لیوان سفالی را !
استاد گفت می بینید؟زمانی که حقیقت درون لیوان ها را شناختید

ظاهر برایتان بی اهمیت شد!!


 

S.Fatemeh.B بازدید : 195 جمعه 23 آبان 1393 نظرات (0)

 

 

کارگردان این دنیا خداست،


مهم نیست نقش ما در این مجموعه ثروتمند است یا تنگدست ؛


سالم است یا بیمار ؛


مهم این است که محبوب ترین کارگردان عالم نقشی به ما داده که باید

 

به بهترین شکل آن را ایفا نماییم ؛


نباید از سخت بودن نقش گله مند بود ؛


چراکه سخت بودن نقش نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است ،


امیدوارم در هر نقش هستی خوش بدرخشی


به امید قربانی شدن تموم لحظه های تلخ زندگیت


امروزت شاد

 


 

S.Fatemeh.B بازدید : 136 جمعه 23 آبان 1393 نظرات (0)

 

 

هيچ چيز در جهان چون آب، نرم و انعطاف پذير نيست


با اين حال براي حل كردن آنچه سخت است،

چيز ديگري ياراي مقابله با آب را ندارد


نرمي بر سختي غلبه مي كند و لطافت بر خشونت


انسان، نرم و لطيف زاده مي شود و به هنگام مرگ

خشك و سخت مي شود


گياهان هنگامي كه سر از خاك بيرون مي آورند نرم و انعطاف پذيرند


و به هنگام مرگ خشك و شكننده


پس هر كه سخت و خشك است، مرگش نزديك شده


و هر كه نرم و انعطاف پذير، سرشار از زندگيست


S.Fatemeh.B بازدید : 149 پنجشنبه 22 آبان 1393 نظرات (0)

 

 

لقمان حکیم گفت:


من سیصد سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛


و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛


که هیچ دارویی بهتر از "محبت" نیست !


کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟


لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛


"مقدار دارو را افزایش بده !! "


********

پاورقی:


همیشه دلیل شادی کسی باش،نه شریک شادی او…


S.Fatemeh.B بازدید : 199 پنجشنبه 15 آبان 1393 نظرات (0)

پیرمردی هر روز تو محله میدید پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه 

با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد


روزی رفت یک کتانی نو خرید و اومد و به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش ؛


پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟!!!


پیرمرد لبش را گزید و گفت نه!!


پسرک گفت پس دوست خدایی؛


چون من دیشب فقط به خدا گفتم كه کفش ندارم…!


******************(دوست خدا بودن سخت نيست)******************


 

S.Fatemeh.B بازدید : 140 پنجشنبه 15 آبان 1393 نظرات (0)

 

اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی ،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای
" پس خیر را بکار "
بالای هر زمینی …
و زیر هر آسمانی …
برای هر کسی…
تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت؛
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند،
حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد …

 

 

S.Fatemeh.B بازدید : 152 شنبه 10 آبان 1393 نظرات (0)

دلم مدتهاست انتظار محرم را میکشد...

دلم پر از حرف است...پر از تنهایی...

یک آسمان دلتنگم،به قدر بغض یا کریم ها گریه دارم...

دلم عجیب معجزه میخواهد...

آرزو دارم کربلایت را...

مولایم حسین جان دعایم کن...دعایم کن...

 

 

S.Fatemeh.B بازدید : 129 سه شنبه 04 شهریور 1393 نظرات (0)

 

 

 

 

 

تـلـخ اســــت!

باور  نبودن آنهــا کـه می توانســتــنــد باشــنـد ...

و تـلـخ تـر اســـت امروز

باور   آنهــا کـه ادعــــــــــــای ماندن دارنــد...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

S.Fatemeh.B بازدید : 125 پنجشنبه 30 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 
 

شاید حرکتی لازم است


کودکی از مسئول سیرکی پرسید:


چرا فیل به این بزرگی را با طنابی به این کوچکی و ضعیفی بسته اید؟ فیل میتواند با یک حرکت

به راحتی خودش را آزاد کند و خیلی خطرناک است!


صاحب فیل گفت: این فیل چنین کاری نمیتواند بکند. چون این فیل با این طناب

ضعیف بسته نشده است. آن با یک تصور خیلی قوی در ذهنش بسته شده است.


کودک پرسید چطور چنین چیزی امکان دارد؟


صاحب فیل گفت: وقتی که این فیل بچه بود مدتی آن را با یک طناب بسیار محکم بستم.

تلاش زیاد فیل برای رهایی اش هیچ اثری نداشت، و از آن موقع دیگر تلاشی برای آزادی نکرده است.

 

فیل به این باور رسیده است که نمیتواند این کار را بکند!

هر کدام از ما، با نوعی فکر بسته شده ایم که مانع حرکت ما به سوی پیروزی است.

 

عکس های فانتزی (9)

S.Fatemeh.B بازدید : 135 دوشنبه 27 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 
 

شازده كوچولو


انسان‌ها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند.

همه چیز را همین جور حاضر آماده

از دکان‌ها می‌خرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند

آدم‌ها مانده‌اند بی‌دوست
دوست کوچولو دوست من می شی ؟؟؟؟

 

http://img1.tebyan.net/Big/1389/07/9519225224686100837717068861321020365110.jpg

 

S.Fatemeh.B بازدید : 130 یکشنبه 26 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 
 
دنیای رنگی کودکان با بزرگسالان خیلی متفاوت است.

کودکان وقتی یک دیگر را رنگ می کنند.

توانمند می شوند ومهارت های خود را شناسایی می کنند.

ودوستی بینشان بیشتر می شود.

اما وقتی بزرگسالان یک دیگررا رنگ می کنند.

ناتوانی خودر انشا ن می دهند .

اعتبار خودرا از دست می دهند

ودشمنی در بینشان حاکم می شود.و……
 

 
 
S.Fatemeh.B بازدید : 155 یکشنبه 26 مرداد 1393 نظرات (0)
 
 
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند.روز بعدضمن صرف صبحانه،
 
زن متوجه شد که همسایه‌اش درحال آویزان کردن رخت‌های شسته است
 
و گفت:

«لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید.

همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.

هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد
 
زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز
 
روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت:

«یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»

مرد پاسخ داد:«من امروز صبح زود ‏‏بلندشدم و پنجره‌ها راتمیز کردم!»

زندگی هم همینطور است. وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم، آنچه می‌بینیم
 
به درجه شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه کردن هستیم بستگی دارد.
 
 
 
 

تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 497
  • کل نظرات : 48
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 491
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 755
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 765
  • بازدید ماه : 1,448
  • بازدید سال : 3,258
  • بازدید کلی : 268,296
  • کدهای اختصاصی

    ساعت فلش

    کد ذکر ایام هفته