وقتی شنیدم
تو در میان جمعیتی،
به هر که رسیدم سلام دادم ...
وقتی شنیدم
تو در میان جمعیتی،
به هر که رسیدم سلام دادم ...
ادمک اخر دنیاست بخند
ادمک مرگ همینجاست بخند
دست خطی که تورو عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
ادمک خرنشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند
حضرت موسی در کوه طور در مناجات خود گفت :
یا اله العالمین ( ای خدای جهانیان )
جواب آمد : لبیک ( تو را پذیرفتم )
سپس عرض کرد : یا اله المطیعین ( ای خدای اطاعت کنندگان )
جواب آمد : لبیک
موسی ادامه داد : یا اله العاصین ( ای خدای گنهکاران )
این بار شنید : لبیک ، لبیک ، لبیک...
موسی پرسید : حکمتش چیست که این بار سه بار شنیدم که فرمودی؛ لبیک ؟!
خطاب شد :
عارفان به معرفت خود ؛
نیکوکاران به کار نیک خود ؛
و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند ...
ولی گنهکاران من ، جز به فضل من پناهی ندارند !
به من بگو موسی ...
اگر از من ناامید شوند ، به چه کسی پناه ببرند ؟
به شبانی عابد که گرگ ها در میان گوسفندانش بودند و به آنها آزاری نداشتند ، گفتند :
از کی گرگان را با گوسفندانت آشتی افتاده است ؟
گفت :
از آنگاه که شبان با خدای خود آشتی کرده ...
خسته ام از این زندان که نامش زندگیست؟
پس قشنگی های دنیا مال کیست؟
باختم در عشق اماباختن تقدیر نیست
ساختم با درد تنهایی مگرتقدیر چیست؟
تقدیر چیست؟...
مرگ سراغ رابعه عدویه رفت.
گفت کیستی ؟
گفت : یتیم کننده ی بچه ها و بیوه کننده ی زن ها هستم !
رابعه گفت :چرا همه اش از بدی خودت گفتی ؟
چرا نمیگویی رساننده ی دوست به دوست هستم ؟!
لیست آرزوهای تو ؛ لیست کارهای خداست .
.
.
.
.
.
صبر داشته باش، اعتماد کن و بگذار کارش را انجام دهد .
درست است که او کل جهان را در 6 روز آفرید، اما این دلیل نمیشود در مقابل توعجله کند...
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت
راه حقیقت میان آسمانها نیست
راه حقیقت از میان قلب می گذرد…
"بودا"
ماهی ها چقدر اشتباه می کنند،
قلاب علامت کدامین سوال است که بدان پاسخ می دهند؟
آزمون زندگی ما پر از قلاب هایی است
که وقتی اسیر طعمه شان می شویم،
تازه می فهمیم ماهی ها بی تقصیرند!!
تو بدون عشقت,من بدون خواهرم…!
تعداد صفحات : 36