loading...
گل نرگس
S.Fatemeh.B بازدید : 122 جمعه 27 تیر 1393 نظرات (0)
 

خداچه رنگیه؟

زن كتابچه سفید را بست. آن را روي ميز گذاشت : بپرس عزيزم …مامان خدا زرده ؟!! زن سر جلو برد: چطور؟! آخه
 
امروز نسرين سر كلاس مي گفت خدا زرده …!!!خوب تو بهش چي گفتي؟ خوب، من بهش گفتم خدا زرد نيست.
 
 
سفيده !!! مكثي كرد: مامان، خدا سفيده؟ مگه نه؟ زن، چشم بست و سعي كرد آنچه دخترش پرسيده بود در ذهن
 
 
مجسم كند. اما، هجوم رنگ هاي مختلف به او اجازه نداد…چشم باز كرد و گفت: نمي دونم دخترم. تو چطور
 
 
فهميدي سفيده؟ دخترک چشم روی هم گذاشت. دستانش را در هم قلاب کرد و لبخند زنان گفت: آخه هر وقت تو
 
 
سياهي به خدا فكر مي كنم، يه نقطه سفيد پيدا ميشه… زن به چشمان بی فروغ و نابینای دخترک نگاه کرد و
 
 
دوباره چشم بر هم نهاد و بی اختیار قطره ای اشک از گوشه چشمانش سرازیر شد…!!!

 
 
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 497
  • کل نظرات : 48
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 290
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 369
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 414
  • بازدید ماه : 552
  • بازدید سال : 2,362
  • بازدید کلی : 267,400
  • کدهای اختصاصی

    ساعت فلش

    کد ذکر ایام هفته