برنامه روزانه
1. از خواب بیدار میشم
2. سوار لامبورگینیم میشم
3. میرم سر کار
4. عصر با عشقم میرم بیرون
منم همین کارا رو میکنم ولی به این ترتیب :
2
3
4
1
برنامه روزانه
1. از خواب بیدار میشم
2. سوار لامبورگینیم میشم
3. میرم سر کار
4. عصر با عشقم میرم بیرون
منم همین کارا رو میکنم ولی به این ترتیب :
2
3
4
1
اتحاد مسلمانان و نابودی دشمنان
مى گویند مردى مقدارى نان در دست داشت و از کوچه اى مى گذشت .
فقیرى را دید سر به زانو گذارده و گریه مى کند.
پیش رفت تا از او دلجوئى کند. سبب گریه اش را پرسید .
فقیر گفت چند شبانه روز است غذائى بدست نیاورده ام
و اکنون از گرسنگى بى تاب شده گریه مى کنم .
مرد رهگذر کنار او نشست و شروع به گریه کرد.
فقیر پرسید برادر تو چرا گریه مى کنى ؟
گفت براى گرفتارى و بدبختى تو!
فقیر گفت مقدارى از همان نانهاى دست تو بدبختى مرا برطرف مى کند
و درد مرا دوا مى نماید دانه اى نان بده و گریه نکن .
رهگذر گفت هر چه بخواهى گریه مى کنم اما نان خبرى نیست !
بنى آدم اعضاى یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوى بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بى غمى
نشاید که نامت نهند آدمى
نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی پای برشرافت خود گذارد.
نهج البلاغه